ﺑﻪ ﻳﻪ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ
ﻧﻔﺮﻱ 50 ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﻭ ﻳﮏ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ
ﮔﻔﺘﻦ :
ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ 50 ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﺑﻪ ﻣﻴﻤﻮﻧﺘﻮﻥ
ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺶ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻳﺎﺩ ﺑﺪﻳﺪ .
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺩﻳﺪﻥ ﮊﺍﭘﻨﯿﻪ 50 ﺗﺎﻣﻮﺯﻭ ﺩﺍﺩﻩ
ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻫﻴﭽﻲ ﻳﺎﺩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ
ﺁﻟﻤﺎﻧﯿﻪ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ
ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮﺍﻏﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﺩﻳﺪﻥ 49
ﺗﺎ ﻣﻮﺯﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﻭ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻣﻤﺪ ﻣﻤﺪ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﻥ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ من=))))))

عشقم
نفسم
عمرم
جیگرم
عسلم
ماهم

تازه با نمکم هستم

خدا حفظم کنه...

کپی نکنیدااااااااا
اینااااااا صفات منه.

استاد ادبیات به دانشجویانش گفت:
 
 
عشق چیست؟
 
 
کلاس در همهمه ای فرو رفت و هر کس از گوشه ای چیزی می گفت؛
 
 
سپس از آنها خواست نظرات خود را بر روی کاغذ بنویسند
 
 
و به او تحویل دهند...
 
 
 
 
 
دختر جوانی بر روی آخرین صندلی کلاس بی آنکه چیزی بنویسد،
 
استاد خود را می نگریست...
 
استاد پوزخندی زد و با طعنه گفت:
 
حضور در کلاس برای نمره آوردن از این درس کافی نیست.اگر تنبلی را کنار
 
بگذارید و کمی تلاش کنید مجبور نمی شوید برای چندمین بار این درس را
 
بگیرید”
 
تعدادی از دانشجویان نگاه استاد را دنبال کردند تا مخاطب این جملات را بیابند و
 
برخی خنده ای کردند.
 
دختر شرمنده و خجالت زده نگاهش را از استاد برگرفت و مشغول نوشتن شد و
 
بعد از مدتی کاغذ خود را روی میز گذاشت و از کلاس بیرون رفت...
 
پس از آنکه همه ی کاغذ ها جمع شد،
 
استاد با صدایی بلند شروع به خواندن آنها کرد؛
 
و هر جمله ای که از نظرش جای بحث داشت را روی تابلو ،
 
با خطی درشت می نوشت.
 
ناگهان نگاهش بر روی برگه ای ثابت ماند.
 
حالت چهره اش دگرگون شد و چند لحظه ای سکوت کرد و بعد با قدم هایی آرام
 
و سنگین به کنار تابلو رفت و خطی بر همه ی جمله ها کشید و نوشت:
 
“عشق وسیع تر از قضاوت ماست”
 
و بعد خیره شد به صندلی خالی آخر کلاس...
 
هیچ کدام از دانشجویان متوجه علت این رفتار نشدند.
 
اما بر روی کاغذی که دست استاد بود اینچنین نوشته شده بود:
 
“عشق برگه ی امتحان سفیدی است که هر ترم خطی از غرور بر رویش کشیدی
 
و نخواندی اش!
 
عشق امروز ،روی صندلی آخر کلاست ،مرد...!”

ﺩﻟﻢ ﯾﮑﯽ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﺭﻭ شـونـش ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﻢ! : (((

ﻓﻘﻂ ﭼﺎﺭﺷﻮﻧﻪ بـاشـهـ... ^___^

ﻗدشـ١85 بـه بـالـا

چشـماشـم مشـكى بـاشـه ^__^

لـپـشـم ﭼﺎﻝ ﺑﯿﻔﺘﻪ ....

ﺗﻪ ﺭﯾﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﻪ...

ادکـلـنـش هـم تـلـخ بـاشـهـ

دیـگه هـمیـنـا دیـگهـ

فـکـر ﮐﻨﻢ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ …………!!

ﻧﻤﺮﺩﯾــﻢ ﻭ ﯾــﮑﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟــﻤﻮﻥ
.
.
.
ﺍﻟﺒــﺘﻪ ﺳـﮓ ﺑﻮﺩ ﻫﺎ :|||
ﻭﻟــﯽ ﺑـــﺎﺯﻡ ﭘـﯿـﺸـﺮﻓـﺖ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺑـــﻮﺩ :)))

تـــســت آســتـــیگـماتـــیزم بـرای چشم

اگـر از بـین حروف m زیر تـــوانـســتـــید حرف n را تـــا 30 ثانـیه تـــشخیص بـدید

محور دید شما ســالم اســت و انـحراف آســتـــیگـماتـــی نـدارد

mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بـبـخشید یادم رفـت n بـذارم....شرمنـده : ))))

من دارم ميرم بیرون

يکي بياد غيرتي شه بگه :

هووي کجا برگرد خونه بدونه من جایی نمیری شما !!!

نبود؟؟؟

برم :|

دارم ميرما :|


رفتم ک رفتم :|
..

.


.

نامردا :|

امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم رفتم بیرون میپرسم چی شده
.
.
.
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی
 

آهای کسی که منو دوس داری
.
.
.
.

.

.

.
بدون که خیلی تَــــــکـــــی
چون کس دیگه‌ای منو دوس نداره

بعد از گران شدن نان........لاف جدید دخترا:

.

.

.

.

.

.

 خواستگارم شاطره

دوسـتـان عزیـز وقتـی نـون گـرفـتـیـد داریـد بر میـگـردیـد سـعی کـنـیـد

نـون رو تـو دسـتـی بگـیـریـد کـه سـمت پیـاده رو باشه

.
.
.
.
.
.
.
.
(مراقب موتـور سـوار های اطراف نـونـوایـی ها باشیـد ) :|

ناﻣﻮﺳﻦ ﺩﯾﺸَــﺐ ﺧـﺪﺍ ﺑﻬــﻢ ﺭﺣــﻢ ﮐَــﺮﺩ ...

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 ﺣﻮﺍﺳــﻢ ﺑـﻪ ﻭَﻟﻨﺘﺎﯾﻦ ﻧﺒـــﻮﺩ ، ﺩﺍﺷﺘــﻢ ﺑـﺎ ﯾﮑـﯽ ﺩﻭﺱ ﻣﯿﺸــﺪﻡ