الونک , جملات عاشقانه , جملات دلشکسته , جملات بزرگان , جملات غمگین , پیام , جوک ,دوستفا , ایما , شوک , آلونک , شیر , ناب , فیلم هندی , موزیک ,اهنگ ,

دسته بندی ها
پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 1067
  • کل نظرات : 39
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 119
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 34
  • بازدید دیروز : 0
  • ورودی امروز گوگل : 3
  • ورودی گوگل دیروز : 0
  • آي پي امروز : 11
  • آي پي ديروز : 0
  • بازدید هفته : 84
  • بازدید ماه : 2020
  • بازدید سال : 151054
  • بازدید کلی : 215867
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 18.222.114.7
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • درباره ما
    V
    خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



    امکانات جانبی
    عکس دختران ایرانی کلیک کن V HTTP/1.1 200 OK Server: nginx Date: Mon, 03 Mar 2014 07:27:33 GMT Content-Type: text/html Transfer-Encoding: chunked Connection: keep-alive X-Powered-By: PHP/5.3.28-1~dotdeb.0 X-Cache-Debug: / Content-Encoding: gzip
    برای مشاهده ی افراد بیشتر رفرش نمایید


    تبلیغات
    <-Text2->

    رمان پارمین فصل 3


     

    - غصه نخور پارمین جون ... هر جور شده واست پول جور می کنم

    چیزی نگفت فقط اشک می ریخت. 

    - خدا بزرگه ... ما چند تا آشنا بنگادار داریم به بابام می گم بهشون بسپره 

    کوکب دست پارمین را در دست گرفت ... دستش یخ زده بود و می لرزید ... رو به نسرین کرد.

    - ممنون دخترم ... فقط یه زحمتی بکش به بابات بگو زیاد فرصت نداریم 

    - باشه چشم ... الان که نیاز به ... یعنی اگه الان نیاز به پولی چیزی دارید بگید .

    دیروز پشت گوشی گفته بود که پول ندارد ، داشت تعارف می کرد. پارمین گفت:

    - نه لازم نداریم ... واسه خرجیمون از حقوق بابا مونده ... فقط پول عمله که ...

    نسرین به روی خودش نیاورد و حرف او را نشنیده گرفت .

    - با اجازتون من رفع زحمت کنم 

    - شرمنده دخترم ... اونقدر فکرم مشغول بود یادم رفت ازت پذیرایی کنم 

    - ممنون کوکب خانم ... ما نمک پرورده ایم ... با اجازتون 

    از جایش بلند شد و به سمت حال رفت ... کوکب بدرقه اش کرد ولی پارمین غمبرک زده روی مبل نشسته بود ... نسرین کمی این پا و اون پا کرد و آخر سر گفت :

    - می بخشید کوکب جون ... می شه از پارمین سوئیچ ماشین رو بگیرید 

    کوکب چیزی نگفت ... پانیذ را دنبال سوئیچ فرستاد ... نسرین با شرمندگی به زمین نگاه می کرد .

    - اینم سوئیچ 

    کوکب آن را در دست نسرین گذاشت .

    - می بخشید کوکب جون الان بد جوری بهش نیاز دارم وگرنه ... وگرنه می ذاشتمش پیشتون 

    - اشکال نداره مادر 

    ماشین را از خانه بیرون برد و رفت. پانیذ به دور شدن ماشین نگاه می کرد.

    - به نظرتون می تونه کاری برامون کنه 

    کوکب دستش را دور شانه ی او گذاشت.

    - اینجور رفیقا ... مال گرمابه و گلستونن ... روز بدبختی پیداشون نمی شه 

    داخل خانه رفتند. 

    پارمین مثل مجسمه روی مبل نشسته بود و به روبرویش نگاه می کرد. پانیذ روی مبل کناریش قرار گرفت ... کوکب روی سجاده نشست و قرآنش را به دست گرفت ... هیچ کس حرفی نمی زد ...عاقبت پانیذ از سکوت پارمین و کوکب خسته شد و به اتاقش رفت ... نزدیک های صبح بود که کوکب بلند شد و به آشپزخانه رفت ... سینی غذایی آورد و کنارش گذاشت.

    - بیا یه چیزی بخور ... از دیروز تا حالا چیزی نخوردی 

    به سینی نگاه کرد ... گرسنه اش نبود.

    - سیرم 

    - با زانوی غم بغل گرفتن که چیزی درست نمی شه 

    حرفی نزد. کوکب لقمه ای گرفت و به دستش داد.

    - اینو بخور ... داری از حال می ری

    لقمه را در دست گرفت. کوکب که خیالش راحت شده بود.به اتاقش رفت ... لقمه از دستش توی سینی افتاد... فقط ده روز ... به فضای خانه نگاه کرد ... از زمانی که پنج ساله بود اینجا زندگی می کردند ... با خشت ، خشت آن خاطره داشت ... بابا چطوری طاقت بیاره 

    عقربه های ساعت پشت سر هم می دویدند ... نمی خوابید ... مدام فکر می کرد ... افکارش آشفته بود ... هر بار چیزی در ذهنش می آمد ... صدای اذان بلند شد ... لحظه ای چشمهایش را بست ... دستی پتو رویش انداخت و......

    بقیه در ادامه مطلب

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    رمان پارمین فصل 2

     


     

    همگی به سمت فرش رفتند و روی آن نشستند. 

    - راستی پارمین خانم رفتید پیش کمالی ... بدجور شاکی بود

    معلوم نبود استاد کمالی سر کلاس چه رفتاری کرده بود که هر کس به او می رسید همین سوال را می پرسید.

    - بله رفتم 

    - نتیجه اش چی شد؟

    پوزخندی زد.

    - حذف

    کیارش هم سرش را با تاسف تکان داد.

    - نمی دونم چرا بعضی از استادها اینقدر گیر می دن ... تو این دوره زمونه مهم مدرکه... که همه می گیریم ... چند تا غیبت که دیگه اینقدر حرص و جوش خوردن نداره

    - درسته ... ولی این کار کمالی یه حسن داره 

    کیارش متعجب به او نگاه کرد.

    - دیر تر به جماعت مدرک دار بی کار می پیوندم

    کیارش که انگار حرف دل او را زده بودند آهی کشید و گفت :

    - آخ گفتی ... من که هرچقدر به این و اون رو زدم کسی بهم کار نداد ... به جان خودم حتی حاضر شدم سیاهی لشکر باشم ... بازم نخواستنم 

    ترانه خندید و گفت :

    - دیروز نیلوفر می گفت یه تهیه کننده آشنا پیدا کرده ... با کلی خواهش و التماس ازش وقت می گیره که باهاش صحبت کنه ... فکر می کنید چی بهش گفت 

    نسرین با شاخه درخت از پشت سر به میلاد می زد و اصلا حواسش به حرفهای آنها نبود ... میلا ساده هم می خواست موجود گزنده موذی را پیدا کند ... پارمین ابروهایش را به نشانه ندانستن بالا انداخت ... کیارش گفت : 

    - گفته باید لنز آبی بذاری ... موهات رو بلوند کنی ... دماغتم اینطوری

    دستش را زیر بینیش گذاشت و نوک آن را بالا برد. پارمین و ترانه خندیدند .ترانه گفت :

    - نه ... گفته پنج میلیون بهم بده تا بذارم بازی کنی ... نیلوفرم سرخورده از دفتر میاد بیرون 

    پارمین نگاهی به پانیذ کرد که در صف رنجر بود و گفت :

    - همه می رن سر کار پول در میارن ... ما تازه باید یه پولی هم از جیب بذاریم که کار کنیم

    کیارش و ترانه حرفش را تایید کردند. نسرین قبل از اینکه دستش رو شود شاخه درخت را کنار انداخت و با حرص گفت :

    - تو رو خدا از درس و کارحرف نزنید بذارید یه امروز خوش باشیم 

    رو به میلاد کرد که سر به زیر به دستهایش نگاه می کرد .

    - خب آقا میلاد شما یه چیزی بگو ... حداقل بعد از دوسال و نیم همکلاسی بودن صدات رو بشنویم 

    همه خندیدند ، حتی میلاد ... نسرین طوری که بقیه متوجه نشوند به پارمین چشمکی زد... پارمین زیر لب گفت : زشته ... نسرین بی خیال شانه هایش را بالا انداخت .

    - خب آقا میلاد شنیدم می خوای نامزد کنی ؟

    میلاد با تعجب سرش را بلند کرد و به نسرین نگاه کرد.

    - من

    - پ نه پ ... عمه ی من

    کیارش آرام خندید .میلاد آب دهانش را قورت داد و گفت :

    - نه بابا شایعه است ... من و چه به نامزدی 

    با افسوس نگاهی به نسرین کرد .

    - کی به من زن می ده 

    ترانه از این بحث خوشش نمی آمد ... پارمین هم فقط به پانیذ نگاه می کرد که در این شلوغی گم نشود و اصلا حواسش به حرف های آنها نبود ... نسرین که لبخندش عمیق تر شده بود گفت :

    - من خیلی ها رو می شناسم ... اگه خواستین بهتون معرفی می کنم.

    کیارش ابرویش را بالا برد و به میلاد اشاره کرد. میلاد که متوجه منظور او نشده بود با حواس پرتی سرش را تکان داد . کیارش که نسرین وترانه را متوجه خود دید ... گفت:

    - می بخشید این میلاد یکم شوت تشریف داره 

    نسرین که فقط برای سرگرمی سر به سر میلاد می گذاشت پوزخندی زد. تا عصر با وراجی های نسرین گذشت.


    پانیذ با عجله از ماشین پیاده شد و به سمت دستشویی رفت . وسایل چای را از ماشین در آورد و در آن را قفل کرد.چراغ های خانه خاموش بود ، سبد را زمین گذاشت وبا نگرانی وارد خانه شد ... خانه تاریک و ساکت بود ... دلش شور می زد ... کوکب از خانه تاریک بدش می آمد و همیشه قبل از غروب آفتاب تمام چراغ ها را روشن می کرد .چند بار آنها را صدا کرد ولی پاسخی نشنید. به اتاق ها سرک کشید ولی آنجا هم کسی نبود . گوشی اش را از کیف در آورد و شماره پدرش را گرفت .صدای زنگ گوشی در خانه طنین انداز شد .گوشی در خانه بود .کوکب هم که تلفن همراه نداشت .پانیذ وارد سالن شد .

    - اینجا چرا اینقدر تاریکه ؟

     

    بقیه در ادامه مطلب

     

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    رمان پارمین فصل 1

      

     

    با عجله مقنعه اش را جلوی آینه مرتب کرد و به سمت در رفت .

    - پارمین صبحونه

    بدون توجه به اعتراض کوکب از خانه خارج شد.محیط دانشگاه مثل همیشه شلوغ بود. به سختی ماشینش را پارک کرد .سوئیچ راسریع برداشت و در ماشین را به سرعت باز کرد که باعث شد صدای گوش خراشی بلند شود .با چهره ای درهم از در نیمه باز ماشین پیاده شد .در ماشین کناری حسابی از فرم افتاده بود به ساعت نگاه کرد ، نمایش پنج دقیقه دیگر شروع می شد .برگه ای از دفترچه یادداشتش پاره کرد ونوشت.

    متاسفم خیلی عجله داشتم .تماس بگیرید خسارتتون رو پرداخت میکنم.

    همراه شماره تلفنش برگه را زیر برف پاکن ماشین گذاشت و با قدم هایی بلند به سمت آمفی تئاتر دانشگاه رفت . 

    با دیدن چهره درهم نسرین ومحمد دستهایش را به علامت تسلیم بالا برد.

    - خواب موندم .متاسفم

    محمد سری تکان داد و به سمت آریا که در حال گریم بود رفت .

    نسرین با عصبانیت گفت :

    - واسه خواب موندن جناب عالی می دونی من چقدرحرف خوردم

    - بیا زودتر شروع کن داره دیرمی شه ها

    نسرین در حالی که قلم مو را بر می داشت پشت چشمی نازک کرد.

    - رو که نیست .سنگ پاقزوینه

    غرغرهای او تا زمانی که گریمش کامل شود ادامه داشت .

    با اینکه بارها روی همین سن اجرا کرده بود ولی باز هم استرس داشت. محمد رو به گروه کرده بود و تذکر های آخر را می داد. قرار بود پنج هفته پشت سر هم شنبه ها اجرا داشته باشند و چون امروز روز اول بود همه وسواس بیشتری به خرج می دادند به خصوص محمد که اولین تجربه کارگردانیش بود و یکم جوگیر شده بود.

    - پارمین خانم شنیدید چی گفتم ؟

    تکانی خورد و به جمع نگاه کرد که به او خیره شده بودند و نهایتا نگاهش روی صورت عصبانی محمد ایستاد .

    - می بخشید دیشب تا دیر وقت روی یه نمایشنامه کار می کردم ... امروز زیاد سر حال نیستم 

    - شما که می دونستی امروز اولین روز اجراست ... اگه سر سن حواست پرت بشه زحمت کل گروه به باد می ره 

    نسرین که پشت سر محمد ایستاده بود و حوصله اش از حرف های او سر رفته بود چشمهایش را چرخاند و دهنش را کج کرد . ناگهان محمد به پشت سرش نگاه کرد. 

     

    بقیه در ادامه مطلب

     

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    واسه همیشه خداحافظ اخم چشمای من

     


    اره بهم قول داده بودی جبرانش کنی منم باور کردم مثل اون روزی که بهم قول دادی باورم کنی

     اما نمیدونم چی شد یادت رفت

    حالا برای من تو این شبا به جز یه تصویر زنده از همه ی خاطره های تلخو شیرینی که چنگ میزنه به وجود عاشقم

    چیزی نمونده اما هنوزم دوستت دارم

    هر چند از زندگیم بیرونت کردم ولی هنوزم به یادت آهنگ ستاره رو گوش میدم تا شاید امید از دست رفتمو یادم بیاره

    اونوقت اروم اروم اخم چشمامو با ابر اسمون هم خونه کنم

    اونوقت بارون میاد و منو دوباره یاد تو میندازه

    وقتی زیر بارون منو یادت رفت که منتظرم منم اروم اروم اخم چشمامو با ابر اسمون هم خونه کردم  

     

      واسه همیشه خداحافظ اخم چشمای من

    بقیه در ادامهه مطلب

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس خنده دار-122

     ………………………………………………………….

    غضنفر سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.

    ……… ………………………………………………………….

     

    به غضنفر میگن این خیابون کجا میره ؟ میگه من ۴۰ ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره.

     

    ………… ………………………………………………………….

    غضنفر می ره جبهه بعد از ۲ روز برمی گرده. میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.

    ……………………………………… ……………………………….

    غضنفر باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه.

    ……………………………………………………………………………….

     

    یه غضنفر میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن… ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!

    ………………………………………………………….

     

    اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش… داره به قیافه تو می خنده

    ********لطیفه های خنده دار********

    عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش

    ********لطیفه های خنده دار********

    روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه… اومده میگه… روزنامه میخونی؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

     

    ****************

    ماشینه تا شیشه جمع شده. یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن. یارو داره رد میشه … میگه مرده؟

    http://softwarenew.glxblog.com/
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ تصادف خستش کرده خوابیده

     

    ****************

    بقیه در ادامه مطلب

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس های فلسفی-


    کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید
    کمتر بخورید، بیشتر بجوید
    کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید
    کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید
    و بعد خواهید دید
    که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد . . .

    ::
    ::

    فصل دلتنگی که بیاید
    آدم ها هم کوچ می کنند
    از کسی که دوستشان دارد
    به کسی که دوست می دارند . . .

     

     

     

    تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش ، خواهی دید که آن لحظه هرگز نخواهد رسید

    http://softwarenew.loxblog.com/

    ::


    ::

    اگر تمام درهاى دنیا هم برویت بسته شد ، دنبال درهاى بسته بدو
    خداى تو و یوسف یکیست . . .

    ::
    ::

    قدر چیزی را که داری بدان ، قبل از اینکه زمان به تو یادآوری کند :
    باید قدر چیزی که داشتی میدانستی

    ::
    ::

    دوستان آزموده شده را با قفلهای فولادی به قلب و جان خود می بندم .
    (شکسپیر)

    ::
    ::

    اگر شهر سقوط کرد نگران نباشید ، دوباره فتح میکنیم
    مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند
    (شهید جهان آرا)

    ::

    ::

    این نکته بدان :
    خداوند مهلت می دهد ولی چشم پوشی نمی کند . . .

    ::
    ::

    برای آنچه که دوستش داری از جان باید بگذری
    بعد ، می ماند زندگی و آنچه که دوستش داشتی . . .
    (شمس لنگرودی)

    ::
    ::

    در جهان… تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی ست
    و تنها یک گُناه و آن جهل است . . .
    (مولانا)

    ::
    ::

    خاطرات خیلی عجیبند
    گاهی اوقات می خندیم ، به روزهایی که گریه میکردیم !
    گاهی گریه میکنیم ، به یاد روزهایی که میخندیدیم!

    http://softwarenew.loxblog.com/

    ::
    ::

    فروختن آب به کسی که در بیابان مانده، کار آسانی‌ست.
    هر کسی می‌تواند این کار را انجام دهد.
    بازاریاب راستین، کسی است که به صحرانشینان، ماسه می‌فروشد…
    (کریستین بوبن)

    ::
    ::

    گذر کردم ز قبرستان زمانی
    رسیدم بر سر قبر جوانی
    به زیر خاک می‌نالید و میگفت:
    رفیقان قدر یکدیگر بدانید.

    ::

     


    ::

    اسمش را دخترانه بنام : دنیا
    اسمش را مردانه بنام : جهان
    افسوس که این سیاره ی آبی ، نه حیای زنانه سرش میشود نه وفای مردانه
    فکر نان عقبا باش؛ این سیاره بیشترش آب است . . .

    (گیله مرد) 

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس های دلشکستگی-64

     

     

    راهش را هم تقسیم کرد
    رفتنش به من رسید ، رسیدنش به دیگری . . .

    ::
    ::

    هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
    گم شده ام !
    ترس من از گم شدن نیست ..
    ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !

    ::
    ::

    “تو” جا زدی
    “من” جا خوردم
    “اون” جا گرفت !

     

     

     

     

     

    تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
    یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
    و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …

    ::
    ::

    یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .
    خودشون دشمن

    ::
    ::

    ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
    ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
    ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
    ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
    ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
    ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
    ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
    ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .

    ::


    ::

    سریع ترین نقاشی بود که دیدم !
    در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .

    ::
    ::

    چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند !
    که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟

    ::
    ::

    تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . .
    و مـن ،
    بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . .
    از بـس
    خـودم را مـی زنـم . .
    بـه نـفـهـمـی

    ::
    ::

    نــــــــــــه
    هوا سرد نیست
    سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
    بی رحم !
    شوق نگاهم را ندیدی؟
    تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید
    ولی …
    همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
    برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود

    ::
    ::

    مـــن از زندگـــ ـے کســـ ـے
    حذفــــ شــــدم
    که بــــرا ـے داشتنـــــش
    و بـــــرا ـے بودنـــش
    خیلـــ ـے ها رو از از زندگــــ ـیم
    حذفــــ کــــردم

    http://softwarenew.loxblog.com/

    ::
    ::

    من تو را دوست دارم
    تو مرا دوست نداری
    باشد ولی
    من به “دوست” مشترک مان
    حسودی ام می شود . . .

    ::

     

    http://softwarenew.loxblog.com/
    ::

    روزی ؛
    مــخــاطــبـــ تـــمــام جــمــلاتــتـــ مـــن بـــودم
    نــمــی دانــی..
    چــه درد ســخــتــی اســـتـــ
    خـــلـــع مــقــام شـــدن..
    نــمــی دانــی چــه ســخــتــ تــر اســتـــ
    دیــدن تــرفــیـــع گــرفــتــن دیــگــری

    ::
    ::

    برایش نوشتم:
    “به امید فردای بهتر”
    دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد !
    بعدهـــــــــــا فهمیدم
    آن روز “الف” فردا را
    یادم رفته بــــــــــود

    ::


    ::

     

    فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیست
    گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد است



     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس عاشقانه-106


    خدایا صبرم با دردم نمیخونه صبری که دادی

    تموم شد ولی درد هنور باقیه

     عاشقانه آبان ۹۲ *

    به پای هم پیر شدیم

    من و خیال تو

    * اس ام اس جدید عاشقانه آبان ۹۲ *

    در صدا کردن نام تو

    یک کجایی پنهان است

    یک کاش می بودی

    یک کاش باشی

    پرسه زدن در خیالت ,زیبا ترین نیاز من است.

    هوایم باش تا نفسم نگیرد…

    * اس ام اس جدید عاشقانه آبان ۹۲ *

    ‘گلم میبینی هنوز همونم,همون قدر عاشق…

    همون قدر بی دل..هر روز که می گذردکلام پر

    مهرت عاشقانه ترم می کند و طنین صدای دلنشینت

    شیفته ترم.تنها خداست که میداند چقدر دوستت دارم.

    ===

    کاش چشمات جنس قشنگ بازارها شن,من بیام

    به صدتا ناز بخرمشون که مال من شن

    * اس ام اس جدید عاشقانه آبان ۹۲ *

    گل میخک,گلاله ,گل یاس بیا زودتردلم پر شد از احساس

    * اس ام اس جدید عاشقانه آبان ۹۲ *

    برگرد واز اول برو…

    چشمانم پر از اشک بود

    واضح ندیمت….

    ====

    من از آن ابتدای آشنایی شدم جادوی موج چشمهایت

    تو رفتی و گذشتی مثل باران و من دستی تکان دادم برایت

    اگر میماندی و تنها نبودم عروس آرزو خوشبخت میشد و

    فکر را بکن چه لذتی داشت شکفتن روی باغ شانه هایت…

    * اس ام اس جدید عاشقانه آبان ۹۲ *

    تو نباشی قندها هم دیگر شیرین نیستند!

    به همین چای یخ کرده قسم…!


    به خاطر بسپار:

    در  تقویم رفاقت روزی به نام “تعطیلی”وجود نداد

    هر جا که هستی برایت دنیایی به زیبایی هر انچه

    زیبایش میدانی ارزومندم…

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس های دلشکستگی-63

     

    کنج اطاق ننشسته ام 


    سرفه نمیکنم


    سیگار نمی‌‌کشم 


    گریه نمیکنم 


    به زمین و زمان لعنت نمیفرستم ...

    یادت نمیکنم 


    عکست را پاره نمیکنم 


    با شکمِ خالی‌ استکان پشتِ استکان عرق نمی‌خورم


    درد نمیکشم


    بی‌چاره نمی‌‌شوم 


    از دیدن جای خالی‌ تو دیوانه نمیشوم


    مثلِ یک کلاغِ مست نشسته ‌ام قارقار می‌‌کنم هیچکس بهتر از خودم نمی‌تواند


    خبر‌های بد را به گوشِ خودم برساند دیگر سیگار را برای آرامش نمی کشم ،


    سیگار می کشم


    تا فقط به دود آن خیره شوم ؛ که آرام آرام محو می شود ...

     

    ای کاش توام این گونه آرام از زندگی ام محو میشدی

    ====== 

     

    هرچه مراعات کردم ، کمتر رعایت شدم !
    .
    ======.
    عزیزم میدونی چیه ؟ واس به دست آوردن من باس دست و پا بزنی ؛ زنگ و اس رو که همه میزنن …

    .

    اس ام اس جدید
    .
    چشمات انقدر برق داشت که تموم زندگیمو تونسم چراغونی کنم ، روزگار خوبی بود اما یه روز قبضش اومد …
    تموم زندگیمو ریختم به حساب اما افاقه نکرد ، یکی اومد قطعش کرد !

     

     

     

     

    .
    ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻼﺱ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﻫﻢ ﮐﻼﺳﺶ ﺑﺎﺷﯽ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ حتی ﺗﻮ ﮐﻼﺳﺶ ﺭﺍتَم ﻧﻤﯿﺪﻩ …

     

     

    بقیه در ادامه مطلب

     

     

     

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس خنده دار-121

     



    طرف بيشتر از 100 سالشه

    باهاش مصاحبه ميکنن که پدرجان راز طول عمرت چيه؟

    ميگه: لب به سيگار و مشروب نزدم گوشت و اين چيزا هم نخوردم

    فقط ماست و پنير محلي خوردم،زن هم نگرفتم!


    خوب پدرِ من ، گند بزنن توي اين 100 سال زندگيت :|

    زنده موندي چيکار اصلا...؟؟



    خاهرم زنگ زده فست فود

    -- عــآقــآ ببخشين فلافل دارين؟!

    + بله داريم!

    -- يه دونه بندري برا من بيارين:))


    فک و فاميله داريم؟ :|



    عاغا يکي از فانتزيام اينه ک برم پشت سر يه دختر خانم خوشکل


    بعد بگم چطوري عزيزم؟


    چرا يادي نميکني؟

    بعد دختره با کلي عشوه برگرده نگاه کنه ببينه دارم با گوشي صحبت ميکنم


     از غضنفر ميپرسن: اگه امريکا حمله کنه چيکار ميکني؟؟ ميگه: اول خونسرديمو حفظ ميکنم... بعد زنگ ميزنم 110



     فقط يه پسر ايراني مي تونه وقتي از سر جلسه امتحان مياد بيرون با نيشي باز و خيلي خوشحال بگه ر.....ي....د....م! يعني سرخوش تا اين حد.




    ديشب نشسته بودم تو تاکسي راديو خاموش بود، يه دختره سوار شد


    چهارراه بعديش پياده شد، يه پيرمرده هم سوار شد دو تا چهارراه اونورتر پياده شد …

    هيچي ديگه اتفاق خاصي نيفتاد، منم پياده شدم رفتم خونمون

    بقیه در ادامه مطلب

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس خنده دار-120



    شما يادتون نمياد هرکي بهمون فحش ميداد کف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آينه آينه ؛ حالا اگه جرات داري به بچه هاي امروزي فحش بده ، يه چيزي بهت ميگه که بايد معنيشو از بابات بپرسي 


    اين دخترا که ناخوناي دست چپشون رو خيلي شيک لاک مي زنن وسطشم طرح ميزنن خفن ،


    مينياتور و نقش برجسته و … اما دست راستشون رو ميبيني انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشي کشيده …



    اينا رو اذيت نکنيد ، اينا دست چپشون ضعيفه !



    پسره سر كلاس جا مداديشو درآورد ، دختره گفت هه كيف آرايشيه ؟!

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    پسره گفت : آره پنج شنبه شب خونه مـــا جاش گذاشته بودى ..

    دختر :|

    بچه ها :)))))

    نتيجه اخلاقي : با پسر جماعت در نيوفتين :)))))




     جايزه هايي که مامانم براي WC رفتن به موقع خواهر زاده م در نظر ميگيره فدراسيون هاي ورزشي براي


     


    صعود تيم ملي هامون به المپيک و جام جهاني در نظر نميگيرن …!!


    تا شقايق هست آبجي کوچيکش غلط ميکنه شوهر کنه


    چهار نفر سوار تاکسي ميشن ولي


    کرايه نداشتن بدن! قرارگذاشتن به


    مقصد که رسيدن پياده بشن و فرار کنن !


    بعداز رسيدن به مقصد چهارتاشون


    دراي ماشينو بازميکن و با سرعت


    پا به فرار ميذارن..


    ميرن تا ميرسن به يه ساختمون تاريک هيچکي هيچکي


    رو نميديد و فقط صداي تند تند زدن نفسشون مياد


    يکيشون زد رو شونه بغليش بهش گفت فکرشو بکن حاي رانندهچه حالي داره !


    بهش گفت بابا راننده منم، فقط بگين چي شده !؟

     

    بقیه در ادامه مطلب

     

    عکس دختران ایرانی کلیک کن

    اس ام اس خنده دار-119

     

    امروز 2 نفر بخاطره من دعواشون شده بود هردوشون میخواستن منو داشته باشن اصن اشک تو چشام جمع شد که واسه کسی میتونم مهم باشم :| حای اینکه دعوا بین ی تا راننده تاکسی بود ...واسم اصلا مهم نيست


    يکي از فانتزيام اينه

    سه تا دوست دختر داشته باشم يکيشه اسمش سايه دومي هستي وسومي اسمش اشک

    بعد اين متنو برا هر سه تا شون ارسال کنم


    سايه اي تو در تمام زندگيم نمايان هستي که با اشک تمام ميشود دوست دارم

    اشک سايه هايم هميشه دريادم هستي


    به سلامتي دوست دختري که رگ گردنشوبه خاطره عشقش ميزنه ولي نميدونه عشقش داره گردن يکي ديگروليس ميزنه


     يکي از فانتزيام اينه دکتر بشم


    بعد سر عمل جراحي وقتي به دستيارم که دختره


    هي ميگم پنس،چاقو،تيغ .. يه دفعه وسطش بگم

    .

    .

    .

    مااااچ !


    ببينم چيکار ميکنه


     با خواهرم دعوام شد و بزن بزن …

    چنگ انداختم تو صورتش يه دفه داد زد مامااااان اين

    وحشيو از کجا آوردين؟؟؟

    مامانمم گفت به بابات گفتم برو پرورشگاه بچه بيار

    رفت باغ وحش اينو آورد!!!

    حقوق بشر l:

    خيرين مدرسه ساز 


    ولي دلش گير يه بي معرفته ....! :|

    خاک تو سر اون بي معرفته :|

    خاااااااک :|

    بچه ها خاک بدين کم اوردم =))

    بقیه در ادامه مطلب
     
     
     
    عکس دختران ایرانی کلیک کن
    ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    نویسندگان
    تبادل لینک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه جوره و آدرس softwarenew.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    آخرین نظرات کاربران
    nafas7628 - - 1394/12/14/softwaren
    گیسو -
    پاسخ:خخخخخخ - 1394/6/28/softwaren
    نگارییییی - من دوستامو میخام - 1394/2/28
    نگارییییی -
    پاسخ:ناراحت نباش - 1394/2/24
    raha - خعلیییییییی باحال بود
    پاسخ:خخخخ اره - 1393/12/23/softwaren
    زندگیت - پاسخ:ههههه - 1393/11/11
    هلنا -

    زیباترین دختر دنیا را در لینک زیر ببینید
    آپم به من سر بزن

    - 1393/10/8
    امین - - 1393/2/16
    ✿·٠•●♥نرگس♥●•٠·✿ - سلاملکم

    فرشاد خان وب خوفی داری ما لینکتون کردیم

    دوست داشتی بلینک
    پاسخ:لینک شدی نرگسی - 1393/2/11
    خ - عالی بود - 1392/11/14
    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان