يه روز يه يارو ميره خونه رفيقش .وقتي ميخواد بلند بشه بره رفيقش ميگه: حالا که ظهره نهار رو بخور بعد برو. يارو ميگه: باشه . نهار رو ميخوره بلند ميشه که بره رفيقش ميگه: آخه با معده پر کجا ميري ؟ يه چرت بزن بعد برو. يارو ميگه: باشه .يه چرت ميزنه بعد بلند ميشه که بره رفيقش ميگه: بشين يه دست تخته بزنيم بعد برو. ميگه: باشه. يه دست تخته ميزنه بعد بلند ميشه بره رفيقش ميگه: الان که شب شده شام رو بخور بعد برو. يارو ميگه: باشه. شام رو ميخوره بعد بلند ميشه بره رفيقش ميگه: اين موقع شب کجا ميخواي بري ؟ بخواب صبح برو. يارو ميگه: باشه. ميخوابد صبح بلند ميشه بره رفيقش ميگه: صبحانه چي؟ يارو ميگه: نه ديگه مرسي زن و بچه تو ماشين منتظرند
[-[-[-[=-[=---[--[-[-[--]
دوست داشتم جيگرتو بخورم اما حيف بايد تا عيد قربان صبر کنم
]]=]=]=]=]=]=]]==]]=]=]
عزيزم بدون که در برگه ي قلبم تو تنها قورباغه اي
و در کوير زندگيم تنها شتر
-[-[-[-[-[[--[-[[-[--[---[
غضنفر میگوزه، دنبال پوکش میگرده
/=/=/=/=/=/=/=//=/==
به ترکه میگن: بچه کجائی؟ میگه بچه U.S.A.! ملت هم کف میکنن میگن آخه چطور ممکنه؟ ترکه میگه: ایلده بچهة یونجهزارهای سرسبزِ آذر بایجانم
[///[//[/[///[/[//[//[/[/[]
دو تا چسه داشتن باهم بازی میکردن، یک گوزه میاد بهشون میگه: منم بازی میدین؟ چسا میگن: تُچ! گوزه ناراحت میشه، میگه: آخه چرا؟ چسا میگن: آخه مامانمون گفته بی سر و صدا بازی کنیم!
[-[-[-[-[[-[-[--[-[[--[
عملیه شب جمعه نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین میفرستاده، که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! گ بزن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که
-==[=[-==-=[=[-=[=[-=[=[--=
شترها بر 5 دسته اند :
1- اونايي که در خواب پنبه دانه ميبينند
2-اونايي که با بارشون گم ميشن
3- اونايي که در خونه هاي مردم ميخوابن
4-اونايي که دولا دولا سواري ميدن
و اونايي که الان دارن این جوکو مي خونن
=--==[-=[=-=--=-==[=[=[-=-=-=
قزوينيه ميره خونه يک ميليونره، دويست ميليون نقد ميدزده. بعد زنگ ميزنه خونه يارو ميگه: بچه رو بيارين پولارو ببرين!
[k[[[k[k[kkkkkk[k[[k[[k[]
غضنفرتو اتوبوس يه دختره خوشگل رو ميبينه، پياده که ميشه شماره اتوبوس رو بر ميداره!
[p[p[p[p[p[p[[p[p[p[p[p[p[pp]
غضنفرچراغ جادو پيدا ميکنه، دست ميکشه روش غولش در مياد ميگه: دو تا آرزو بکن. غضنفر ميگه: يه نوشابه خنک ميخوام که هيچ وقت تموم نشه. غوله بهش ميده،غضنفر يکم ميخوره ميگه: به به! چقدر خنکه! يکي ديگه هم بده!
[oooooooooooo[ooo]
تمساحه ميره گدايي، ميگه:به من بدبختِ مارمولک کمک کنيد
0[['''['''''[[[[[[['''''[[[[[[[[''''''''
یارو ميره حموم، آب جوش بوده با نعلبکي دوش ميگيره!
[0000000009999[]
وسط اردبيل يه چاهي بوده، هي ملت ميافتادن توش،زخم و زيلي ميشدن. ميان تو شهرداري يک جلسه برگذار ميکنن که واسه اين مشکل يک راه حلي پيدا کنن. يکي از مهندسا پا ميشه ميگه: يافتم! ما يک آمبولانس ميگذاريم بغل اين چاه، هرکي افتاد توش رو سريع ببره بيمارستان. ملت همه هورا ميکشن..آفرين! ايول! دمت گرم! يک مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق که همتون نفهميد! آخه اينم شد راه حل؟! ملت ميگن، خوب تو ميگي چيکار کنيم؟ يارو ميگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بيمارستان، که بدبخت جون داده. ما بايد يک بيمارستان کنار اين چاه بسازيم، که همه بهش سريع دسترسي داشته باشن! ملت ديگه خيلي حال ميکنن، کف ميزنن سوت ميکشن، که ايول بابا تو چه مخي داري! يهو يه مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق هرچي بهمون ميگن خر، حقمونه! آخه اين شد راه حل؟! اين همه خرج کنيم يک بيمارستان بسازيم کنار چاه که چي بشه؟ مردم تعجب ميکنن،ميگن: خوب تو ميگي چيکار کنيم؟ يارو ميگه: بابا اين که واضحه، ما اين چاهو پر ميکنيم، ميريم نزديک يک بيمارستان يک چاه ميزنيم
عکس دختران ایرانی کلیک کن