داستان دوستان خوشبخت
ما یه مشتری داریم تو دفترمون که من خیلی ازش خوشم میاد، یه خانم ۸۲ ساله که بدون عصا راه میره، یه کم خمیده شده ولی خوب رو پاهای خودشه و هنوزم که هنوزه خودش رانندگی می کنه، سالی یک بار هم مجبوره به خاطر سنش امتحان رانندگی شهر رو بده که مطمئن بشن میتونه هنوز دقت داشته باشه .
امروز اومده بود تو دفترم و داشت کمی از خاطراتش می گفت، یه کم که گفت من با خنده گفتم شما احتمالا ماه آگوست به دنیا نیومدین ( من و ۲ تا از همکارام آگوستی هستیم ) با خنده گفت چرا، ۱۲ آگوست، تولد منم ۱۲ آگوست هستش (روم نشد بهش بگم فقط ما آگوستا مثل چی این دنیا رو سفت چسبیدیم و در هر شرایطی باز هم سعی میکنیم زندگی کنیم )
خلاصه اینکه رسید به اینجا که آقایی که ۴ سال پیش فوت کرده همسر رسمیش نبوده واینها ۵۵ سال بدون اینکه ازدواج کنن با هم بودن و یک بچه هم دارن که پزشک متخصص هست و الان آمریکا زندگی می کنه.